نگاهی به کارخانه نساجی اعتمادیه بوشهر از تاسیس تا انحلال (۱۳۱۵تا۱۳۸۸ش)
پایان تراژیک
در ایران، صنایع ریسندگی و بافندگی پیشینهای دراز و درخور اعتنا دارد. درواقع یکی از مزایای تاریخی صنعت در ایران، همانا حضور قدرتمند صنعت نساجی در ساختار اقتصادی و صنعتی ایران است. ایرانیها از دوره باستان و حتی پیش از تاریخ، با صنعت ریسندگی و بافندگی آشنا بودند و در این حوزه، محصولات متعددی تولید میکردند. نشانههایی از شکوفایی صنعت پارچهبافی در دوران هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان وجود دارد که بیانکننده این نکته است که ایرانیها در بیشترِ رشتههای نساجی سرآمد روزگار خویش بودهاند.
در دوره ساسانی صنعت ریسندگی و بافندگی ایران به اندازهای معتبر و مهم بود که پس از اسلام نیز، بهکار و روال خود ادامه داد؛ بهویژه اینکه فاتحان جدید ایران، در این صنعت دست برتر نداشتند. پس از اسلام و ورود عربها به ایران، به علت اهمیت صنعت نساجی در ایران، تازهواردان پذیرفتند بخشی از مالیات و خراج ایرانیها را بهصورت محصولات نساجی دریافت کنند. نمونهای از این اقدام را در شهر توج یا توز مشاهده میکنیم (مقدسی، ۱۳۸۵: ۶۳۰و۶۳۳و۶۴۸). ثعالبی نیز در توصیف فارس، از صادرات پنجهزار جامه از توج سخن گفته است (ثعالبی، ۱۳۶۸: ۲۲۹).
باتوجه به این پیشینه مهم بوشهر در زمینه پارچهبافی و وجود مراکزی مانند توج و جنابه و همچنین رونق اقتصادی بوشهر در دوره قاجار، انتظار میرفت بوشهر از بنادر مهم و پررونق ایران در دوره پهلوی باشد؛ اما برخلاف تصور، در دوره پهلوی و بنابر علتهای مختلف، بوشهر رونق خود را از دست داد و حکومت پهلوی به این منطقه توجه چندانی نکرد. معدود اقدامات مهم صورتگرفته در بوشهر را نیز تجار وطندوست انجام دادند که نمونه آن تاسیس کارخانه اعتمادیه است؛ البته گفتنی است تصویب و اجرای قانونها و سیاستهای حمایتی پهلوی اول از صنایع، همچون قانون تجارت خارجی مصوب سال ۱۳۰۹ش/ ۱۹۳۰م، در تشویق صاحبان سرمایه در راستای انجام چنین سرمایهگذاریهایی موثر و بسیار مفید بوده است.
تا سال۱۳۱۰ش/ ۱۹۳۱م صنایعی معدودی در بوشهر وجود داشت که شامل چند کارگاه خُردکردن و آردکردن گندم، یک کارخانه برق و یک کارخانه برق و یخ بود. صنعت نساجی یکی از صنایع مهمی بود که در بوشهر دوره پهلوی ایجاد شد. تاسیس کارخانه پارچهبافی اعتمادیه در بوشهر، یکی از پدیدههای جالب و درخور بررسی در تاریخ معاصر بوشهر و تاریخ صنعتیشدن ایران است.
علتهایی که این پدیده را شگفتانگیز و عجیب میکنند، عبارتند از: تجاری و دریانوردیبودن محور اقتصادی این شهر که با احداث کارخانه و یک واحد صنعتی ارتباطی نداشت؛ موقعیت آبوهوایی و جغرافیایی بوشهر و اینکه برای ارتباطات زمینی با درون کشور دچار موانع فراوان بود. بوشهر از خطوط آهن و راهآهن نوبنیاد کشور نیز بهرهای نداشت.
با بررسی و تامل در فضای عمومی کشور در آن روزگاران و ظهور حس میهندوستی و تعلق خاطر به هویت ملی نوظهور، میتوان گرایش بسیاری از نخبگان اقتصادی و صاحبان سرمایه را به مشارکت در صنعتیسازی و خودکفایی کشور احساس کرد. از سوی دیگر، کمبود شدید پارچه در بوشهر و دوربودن آنجا از مراکز اصلی صنعت نساجی کشور نیز در تاسیس این کارخانه تاثیر داشت. البته باید به این نکته نیز اشاره کرد که به علت موقعیت بندری و تجاری بوشهر، موسسان کارخانه اعتمادیه بهدنبال صادرات محصولات خود به بازارهای خارجی بودند؛ ولی کمتر به این کار موفق شدند؛ زیرا محصولات تولیدشده در این کارخانه، برای بازار مصرف داخلی مناسبتر بود. در سال۱۳۱۵ش/ ۱۹۳۶م، پایههای مهمترین صنعت بوشهر دوره پهلوی اول پیریزی شد. محمدحسین ایگار که مدتی مقیم منچستر انگلیس بود و در مقام موسس کارخانه نساجی شیراز شناخته میشد، وارد بوشهر شد و با تجار بوشهر در زمینه تاسیس کارخانه نساجی مذاکرههایی کرد. او در این مذاکرهها اعلام کرد کارخانه دبیت و چلوار را خریداری کرده است و تمایل دارد در بوشهر و با مشارکت تجار این شهر، کارخانه بنیان گذاشته شود. پس از جلسههایی مقرر شد مبلغ ابتدایی برای تاسیس کارخانه، سیصدهزار تومان باشد که حاجعبدالرسول رئیسالتجار، حاضر شد یکصدوپنجاههزار تومان این مبلغ را پرداخت کند. برخی تجار دیگر نیز پذیرفتند باقیمانده این مبلغ را بپردازند (کوشش، ۱۷۹: ۲).
در شهریور۱۳۱۵/ سپتامبر۱۹۳۶ بنابر دعوت صدری، حاکم بوشهر، تجار در جلسه دیگری گرد هم آمدند تا مبالغ لازم برای سهامدارشدن در این کارخانه نساجی را مشخص کنند. در این جلسه قرار شد حاجعبدالرسول و محمدحسین ایگار هرکدام مبلغ یکمیلیون ریال، حاجمحمدرضا بهبهانی و حاجمحمدعلی برکت هرکدام مبلغ پانصدهزار ریال و تجار دیگر نیز مبالغی از شصتهزار تا چهارهزار ریال هزینه کنند (کوشش، ش۱۸۷: ۲).
مرحوم محمدحسین ایگار، پایهگذار کارخانه پارچهبافی اعتمادیه بوشهر، شیرازی بود و از بازرگانان پیشرو در عرصه سرمایهگذاری صنعتی به شمار میرفت. محمدحسین ایگار که از تجارت به صنعت روی آورده بود، از نمونههای روشن قشر نوظهوری بود که به سرمایهداری صنعتی علاقه نشان میدادند. او در کنار سرمایهگذاری در عرصه نساجی، در صنایع غذایی نیز سرمایهگذاری کرد و کارخانه قند مرودشت را تاسیس کرد. مرحوم ایگار در ۶خردادماه۱۳۳۱/ ۱۹۵۲م فوت کرد و در دروازه قرآن شیراز به خاک سپرده شد. ساختوساز بنای جدید دروازه قرآن شیراز در سال ۱۳۲۸ش/ ۱۹۴۹م نیز ازجمله اقدامهای اوست.
مکان و موقعیت محل استقرار کارخانه اعتمادیه
عملیات پیریزی کارخانه پارچهبافی اعتمادیه در پاییز ۱۳۱۵ش/ ۱۹۳۶م در کوی دواس بوشهر خاتمه یافت. موسس این کارخانه، یعنی محمدحسین ایگار، تلاش کرد عملیات ساختمانی و نصب ماشینآلات در ششماه خاتمه یابد (کوشش، ش۱۹۰: ۲).
محله این کارخانه، یعنی کوی دواس، پیش از این روستایی در حومه بوشهر بود؛ ولی اینک یکی از محلههای آباد و پررونق بندر بوشهر است. کوی دواس از شمال و مشرق به پایگاه هوایی بوشهر و محله مخبلند و از جنوب به محله خواجهها و از مغرب به محله شغاب و ساحل دریا محدود میشود. پیش از تاسیس کارخانه اعتمادیه، دواس روستایی قدیمی بود که اهالی آن بهطور عمده به کشاورزی و دامپروری و نیز فعالیتهای مربوط به دریا، از قبیل صیادی، مشغول بودند. نظر به حاصلخیزی خاک و وجود منابع زیرزمینی آب شیرین، کشاورزی و باغداری در این محل رواج داشت. دامپروری نیز رایج بود. در اواخر دوره قاجار، بسیاری از اعیان و اشراف بوشهر در محلههای جنوبی بوشهر، ازجمله محله دواس و محله بهمنی، باغ و بوستان و عمارتهای تفریحی ایجاد کردند (حمیدی، ۱۳۸۰: ۱۳۸و۱۴۶).
دواس مقصد بسیاری از این اعیان و اشراف شد و تجار مسلمان و غیرمسلمان، همچون ارامنه، باغهایی در آنجا ساختند. بخشی از باغها و مزرعههای کشاورزی دواس، همچون محلههای باغملا و باغنار (باغانار)، در اواخر دهه چهل خورشیدی، هنگام تاسیس پایگاه هوایی ششم شکاری بوشهر، جزو محوطه پایگاه هوایی و فرودگاه شدند و از بین رفتند. کارخانه اعتمادیه در محل باغی معروف به باغ جمس ساخته شد. پس موقعیت دواس، یعنی نزدیکی به منابع و داشتن زمینهای وسیع برای احداث کارخانه و همچنین نیروی کار فراوان، در احداث کارخانه در این ناحیه موثر بود. در حال حاضر، دواس یکی از محلههای آباد و پررونق جنوب بندر بوشهر است که با خیابانها و ساختمانهای مدرن و چندطبقه، چهره محلهای نوساز به خود گرفته و به شهر بوشهر متصل شده است. این محله، جمعیتی بالغبر ۱۰هزار نفر در خود جای داده است.
اثرهای اجتماعی تاسیس کارخانه اعتمادیه
احداث این واحد صنعتی در بوشهر، پیامدهای مهمی بهدنبال داشت؛ از آن جمله باید به جذب نیروی کار فراوان و ایجاد اشتغال اشاره کرد. چنانکه در زمان ساخت این واحد صنعتی، بندر بوشهر حتی با کمبود کارگر مواجه شد و کارگران با دستمزدهای هنگفتی به خدمت گرفته میشدند (کوشش، ش۱۱: ۲). این مساله بیانکننده آن بود که اگر حکومت پهلوی به صنعتیشدن بوشهر توجه نشان میداد، قادر بود علاوهبر رونقبخشیدن به این منطقه، معضل بیکاری در این منطقه را برطرف کند. در اواخر سال ۱۳۱۶ش/ ۱۹۳۷م فعالیت کارگران در ساخت این کارخانه چنان بود که بالغبر ۴۵۰کارگر در ساخت آن مشارکت داشتند و حتی زنان نیز در این امر فعالیت میکردند (کوشش، ش۲۶: ۲). در اسناد بهجایمانده از اتاق بازرگانی بوشهر نیز، از تاثیر احداث کارخانه اعتمادیه در کاهش بیکاری در بوشهر و افزایش میزان اشتغال گزارش آمده است. متن صریح گزارش چنین است: «وضعیت فعلی نسبت به سنوات ماضیه بهتر و عده بیکاران خیلی کم شده است» (پدیدار، ۱۳۹۳: ۲۰۸). تشکیل جلسههای مکرر توسط فرماندار و دیگر مقامهای بوشهر، برای حل مشکلات این واحد صنعتی و گسترش آن (کوشش، ش۳۰۰: ۲) از اهمیت این کارخانه در رونق بوشهر حکایت دارد؛ زیرا گسترش صنعت نساجی از یکسو جلوی مهاجرت، بهویژه مهاجرت تجار بزرگ را از بوشهر میگرفت و از سوی دیگر، معضل قاچاق پارچه در بوشهر را بهطور نسبی مرتفع میکرد. کارخانه اعتمادیه کارخانهای بود که چهل دستگاه ماشین پارچهبافی و نخریسی داشت و در دوران اوج فعالیت آن، تعداد کارگران به بیش از دوهزار نفر میرسید. در سالهای نخستین، تعداد کارگران کارخانه هفتصد نفر بود که بهتدریج افزایش یافت و به دوهزار نفر رسید. در بین کارگران کارخانه اعتمادیه، زنان نیز حضور داشتند و تعداد آنها نیز درخور توجه بود. حقوق زنان کارگر نصف حقوق مردان بود و در شیفت شب از آنها استفاده نمیشد.
رشد طبقه کارگر در بندر بوشهر و ایجاد امکاناتی برای بهبود کیفیت زندگی این طبقه، پیامد دیگر تاسیس کارخانه اعتمادیه بود؛ چنانکه بخشی از مساحت زمین کارخانه، حدود هفت هکتار، به ساختن منازل مسکونی برای کارگران و کارمندان کارخانه اختصاص داده شد. بهواقع، قرارگرفتن محل کارخانه در حومه بوشهر باعث شد بهتدریج، به مساله اسکان کارگران و کارکنان کارخانه و خانوادههای آنها در مجاورت کارخانه توجه شود؛ پس به این منظور، روبهروی ضلع غربی کارخانه منازل مد نظر ساخته شد. این امر بهگونهای گسترش یافت که سیمای محله دواس را دگرگون کرد. هنوز در محله دواس، کوچهها و برخی منازل باقیمانده از آن دوره مشاهده میشود. با این توضیح که بیشترِ این منازل، به علت فرسودگی، تخریب شدند و بهجای آنها منازل جدیدی ساخته شده است.
فرازونشیبهای کارخانه پارچهبافی اعتمادیه
با کوششهای محمدحسین ایگار، در شهریور ۱۳۱۸ش/ ۱۹۳۹م بود که بخش عمده ماشینآلات کارخانه اعتمادیه وارد بندر بوشهر شد و مدت کوتاهی پس از آن، کارگران مشغول کار شدند. همچنین ایگار به تامین ماشینهای برق این کارخانه موفق شد و کارخانه از نیروی برق بهره گرفت (کوشش، ش۲۲۳: ۲ و ش۹: ۲).
عملیات این کارخانه عبارت بود از: تبدیل پنبه به نخ و سپس بافت و تولید انواع پارچه، بهویژه پارچه متقال. پارچه متقال پارچه ساده و سفیدی بود که در آن روزگار خریداران فراوانی داشت. پنبههایی را که کارخانه نیاز داشت از گرگان، در شمال کشور و شهرستان داراب، در استان فارس، تهیه و خریداری میکردند. برای استحکام بیشترِ نخهای بافتهشده، آنها را به مواد اولیهای همچون نشاسته و روغن آغشته میکردند. مرغوبیت پارچههای تولیدی شرکت اعتمادیه بوشهر تاییدشده بود؛ بهگونهایکه در سالهای نخست فعالیت شرکت، برای محصولات آن بازار مناسبی پیدا شد و حتی محصولات آن به خارج از کشور صادر شد (ساکما، ۱۰۹۲۱/ ۲۹۳).
کارخانه اعتمادیه باوجود تولید فراوان و در اختیار داشتن بازارهای فروش مناسب در دوره پهلوی اول، باز هم به مشکلات فراوانی دچار شد. عمده این مشکلات که گاهی باعث تعطیلی کارخانه نیز میشد، از اختلاف فراوان بین سهامداران آن ناشی بود. بهواقع، برخی از این سهامداران معنقد بودند ایگار سود مناسب ناشی از فروش محصولات این کارخانه را به آنها پرداخت نکرده است و حتی باوجود فروش مناسب، بنابر نظر ایگار، کارخانه با زیانهایی مواجه شده است. این اختلافها در نهایت باعث شد ضرر فراوانی به بخش کارگری کارخانه وارد شود (ساکما، ۱۰۹۲۳/ ۲۹۳).
چنانکه در سال ۱۳۱۸ش/ ۱۹۳۹م فرزانه، فرماندار بوشهر، در نامهای به استانداری فارس اعلام کرد: «بر اثر مراقبت و دلسوزی و با وجود اینکه محصولات کارخانه ریسندگیوبافندگی اعتمادیه بوشهر خیلی مرغوب و باب بازارهای داخلی بود، طبق گزارش بازرسان اعزامی شیراز مبالغی مقروض و متضرر شده است. اینک چند روزی تعطیل شده است.
نهایت مراقبت و جدیت نمودم شاید از تعطیلی موقتی جلوگیری شود. بهعقیده بنده اگر مدتی کارخانه به همین حال تعطیل بماند، ممکن است ماشینآلات زنگ بزند و بهعلاوه متخصصان و کارگرانی هم که سابق پیدا کردهاند، متفرق شوند. بهعلاوه روزی ۳۰۰تن کارگر از این طریق امرار معاش میکنند که حال بیکار شدهاند. مقرر فرمایید که هیاتمدیره شرکت سهامی اعتمادیه در استانداری دعوت شده تا تصمیم مقتضی اتخاذ شود» (ساکما، ۱۰۹۲۱/ ۲۹۳). درخلال سالهای ۱۳۲۰تا۱۳۲۴ش/ ۱۹۴۱تا۱۹۴۵م کارخانه اعتمادیه به بازار فروش بسیار خوبی دست یافت و قیمت محصولات تولیدی آن مرتب افزایش مییافت. برابر اسناد موجود در اتاق بازرگانی بوشهر، در شهریورماه۱۳۲۲ش/ ۱۹۴۳م، به علت رواج بازار، قیمت برخی از محصولات کارخانه اعتمادیه، در مقایسه با ماه پیش از آن، ترقی کرد؛ برای مثال قیمت چیت گلدار از متری ۵/ ۲۱ریال به ۲۵ریال، پارچه شلواری راهمشکی از ۲۲ریال به ۲۵ریال، چیت عنابی از ۲۷ریال به ۳۲ریال و متقال از ۵/ ۱۸ریال به ۲۰ریال افزایش یافت (پدیدار، ۱۳۹۳: ۲۹۷). این روند در مهرماه همان سال نیز ادامه یافت و بنابر گزارش اتاق بازرگانی بوشهر، دوباره ۱۵درصد به قیمت محصولات شرکت افزوده شد. متن گزارش اتاق بازرگانی این چنین است: «بهواسطه داشتن مشتری زیاد بازار معامله آن صدی پانزده ترقی نموده است» (پدیدار، ۱۳۹۳: ۲۹۷).
در فروردین۱۳۲۳ش/ ۱۹۴۴م نیز قیمت محصولات شرکت افزایش یافت. یکی از علتهای رونق کارخانه، بهویژه در اوایل سال۱۳۲۴ش/ ۱۹۴۵م، این بود که ایگار ماشینآلات جدیدی نصب کرد (کوشش، ۲۸/ ۱/ ۱۳۲۴: ۲). در همین سال ۱۳۲۴ش، بهای اقسام محصولات کارخانه اعتمادیه به این صورت بود: «چیت گلدار متری ۵/ ۲۹ریال، شلواری راهمشکی متری ۵/ ۲۷ریال، متقال ۵/ ۲۳ریال، ریسمان ۵/ ۱۶ریال، بقچه ۵۰۰ریال و ریسمان ۱۰متری ۴۵۰ریال» (پدیدار، ۱۳۹۳: ۲۸۰).
در سالهای بعد، ناامنی و مشکلات ناشی از تصرف بوشهر توسط عشایر و خوانین (اسدپور، ۱۳۹۲: ۹۲؛ نوریزاده بوشهری، ۱۳۲۷: ۳۱) و بهویژه ناامنی در راهها، بر وضعیت کارخانه اعتمادیه تاثیر گذاشت؛ چنانکه در سال ۱۳۲۶ش/ ۱۹۴۷م، کارگران چندبار دست به اعتصاب زدند. روزنامهها اینگونه حرکتها در بوشهر را به حزب توده نسبت دادهاند (کوشش، ش۹۰: ۲). این اعتصاب چنان گسترده بود که مهندس جهانبینی و مهندس کردبچه برای رسیدگی به امور کارگران کارخانه اعتمادیه، راهی بوشهر شدند. در هنگام سخنرانی مهندس جهانبینی، بر اثر اعتراض، چند کارگر مجروح شدند (کوشش، ش۹۳: ۲). در سال ۱۳۲۸ش/ ۱۹۴۹م، دوباره کارخانه پارچهبافی اعتمادیه دچار رکود شد که علت آن رکود اقتصادی بندر بوشهر بود. در این سال و به علت این رکود اقتصادی، کارخانه پارچهبافی اعتمادیه تعطیل شد (ساکما، ۹۰۴۳/ ۳۵۰۰). هرچند مقامهای بوشهر اعلام کردند این تعطیلی به این علت بود که چون ماشینآلات کارخانه در طول سالها کار فرسوده شده بودند و به تعمیراتی نیاز داشتند، کارگران با حقوق به مرخصی دوهفتهای فرستاده شدند. از سوی دیگر، در آن زمان و بنابر اظهارات همین مقامها، فصل درو محصولات بود و چون برخی کارگران مختصر زراعتی داشتند، فرصت میکردند محصولات خود را درو کنند (کوشش، ش۱۱۷: ۲) . در آغاز دهه ۳۰شمسی/ ۵۰میلادی، بار دیگر کارگران کارخانه اعتمادیه معترض بودند حقوقشان ضایع شده و مطالباتشان پرداخت نشده است؛ اما مقامهای استانداری فارس، بدون توجه به مشکلات کارگران، این اعتراضها را به حزب توده نسبت میدادند (ساکما، ۲۹۰۸۴۱۲). در دهه۳۰، مهمترین مشکل کارخانه آن بود که به علت کمبود نقدینگی، قادر نبودند پنبه لازم را به موقع تامین کنند؛ پس مجبور بودند پنبه را با قیمت بیشتر و مقدار کمتری خریداری کنند که این مساله گاهی باعث تعطیلی کارخانه میشد (ساکما، ۲۹۰۸۴۰۷) . در اردیبهشت۱۳۳۰ش/ ۱۹۵۱م، باتوجه به مشکلات و ضررهای کارخانه، جلسههای متعددی برای تعیین دستمزد کارگران برگزار شد که سرانجام، دستمزد یک کارگر ساده کارخانه روزی ۲۵ریال تعیین شد (ساکما، ۲۹۰۸۴۰۸) .
این مشکلات در آغاز دهه ۴۰شمسی/ ۶۰میلادی نیز ادامه یافت. در این اوضاع بود که در سال۱۳۴۲ش/ ۱۹۶۳م، تاجری شیرازی به نام مرحوم حاجعلی کاظمی کارخانه پارچهبافی اعتمادیه را از صاحبان پیشین خریداری کرد. او با تزریق سرمایه و نقدینگی به کارخانه و نوسازی کارخانه و جایگزینی ماشینآلات جدید ژاپنی، بهجای ماشینآلات فرسودهای که از ۲۶سال پیش استفاده میشدند، به کارخانه جان دوبارهای بخشید. اقدامهای او باعث شکلگیری دوران جدیدی از فعالیتهای کارخانه شد که حدود چهلوشش سال طول کشید. در طول دهه۴۰، فعالیت شرکت بهحدی بود که کارگران در سه نوبت کار میکردند و کارخانه مشغول تولید انواع پارچه بود. در طول دهه ۵۰شمسی/ ۷۰میلادی نیز این رشد و ترقی ادامه یافت؛ بهطوریکه حدود صدوپنجاه کارگر هندی نیز در کارخانه به کار گرفته شدند. علاوه بر این، بنا به گفته برخی از اهالی دواس، در سال۱۳۵۳ش/ ۱۹۷۴م تعدادی از کردهایی که دولت عراق آنها را از آن کشور رانده بود، در این کارخانه مشغول بهکار شدند.
در این سالها، کارخانه اعتمادیه چهل دستگاه ماشین پارچهبافی و نخریسی داشت و در دوران اوج فعالیت کارخانه، تعداد کارگران به بیش از ۲هزار نفر رسیده بود. حقوق زنان کارگر نصف حقوق مردان بود و از آنها در شیفت شب استفاده نمیشد.
از مقالهای به قلم حمید اسدپور استادیار گروه تاریخ دانشکده ادبیات، دانشگاه خلیجفارس، بوشهر
منبع : روزنامه دنیای اقتصادشماره 5820 – 1402.06.18