محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
اعداد، بالاخص اعداد مهم نظیر نرخ رشد اقتصادی، واقعیت واقعی خود را در طول زمان نشان میدهند. کوچک بودن این گونه اعداد بدون بُعد زمانی، اغلب باعث میشود عموم مردم درک دقیقی از واقعیت آنها نداشته باشند. یک مثال این نکته را نشان میدهد.
یک. فرض کنید کشور دیگری هست که همین الان جمعیت و تولید ناخالص داخلیاش دقیقاً اندازه ایران است،یعنی هر دو کشور 80 میلیون نفر جمعیت و 400 میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی دارند.
دو. فرض کنید که ایران با نرخ رشد سالیانه 1 درصد، و آن کشور دیگر با نرخ رشد سالیانه 2 درصد رشد اقتصادی داشته باشند.
سه. بیست سال بعد، تولید ناخالص داخلی آن کشور دیگر به 632 میلیارد دلار (یا سرانه 7900 دلار، با فرض ثابت ماندن جمعیت) میرسد.
چهار. بیست سال بعد، تولید ناخالص داخلی ایران که فقط رشد اقتصادیاش سالیانه یک درصد کمتر از آن کشور دیگر است، به 488 میلیارد دلار (یا سرانه 6100 دلار، با فرض ثابت ماندن جمعیت) میرسید.
پنج. ایران با حفظ همین نرخ رشد (که فقط یک درصد کمتر از آن کشور دیگر است)، برای رسیدن به تولید ناخالص داخلی 632 میلیارد دلار کشور دیگر، به 46 سال زمان نیاز دارد.
شش. یک درصد تفاوت در نرخ رشد اقتصادی سالیانه، بین دو کشوری که همه مشخصات جمعیت و تولید ناخالص داخلی اولیهشان برابر است، بیست سال بعد به 1800 دلار تفاوت سرانه درآمد هر شهروند، و 25 سال عقبماندگی یکی نسبت به دیگری منجر میشود.
نتیجهگیری
آنچه نوشتم درباره برخی اعداد دیگر نظیر یک درصد بیشتر و کمتر بودن تورم سالیانه، نرخ سرمایهگذاری و ... نیز صادق است.
یک. اعداد کوچک که به چشم نمیآیند،در طول زمان نتایج بسیار بزرگ متفاوتی ایجاد میکنند.
دو. بخش مهمی از دنیای سیاستگذاری، تلاش برای بهبودهای بسیار کوچک در اعداد کوچکی است که در طول زمان، اتفاقات بزرگی را در سرنوشت ملتها رقم میزنند.
سه. کشور باید به گونهای اداره شود که اهمیت داشتن این اعداد کوچک در طول زمان برای سرنوشت دهها میلیون ایرانی در عمل قابل لمس باشد.
منبع : کانال نویسنده